حجتالاسلام عالی میگوید: ویژگی بارز حضرت زهرا بصیرت و استقامتی بود که در مقابل آن هجوم و نقشه شیطانی انجام دادند. شیطان نقشه داشت تا اسلام را به حاشیه ببرد، اما حضرت زهرا با تمام قوا به میدان آمد تا رابطه مردم با ولی را حفظ کند.
به گزارش پیام خانواده از فارس : در ماجرای به شهادت رسیدن حضرت زهرا(س) همه از استقامت و فداکاری حضرت شنیدهایم. ماجرایی که منجر به شهادت حضرت زهرا(س) و نوزادش شد تا جایی که ایشان را اولین مدافع و شهید راه ولایت میدانیم. اما چرا ایشان خود را فدا کرد و اگر این فداکاری صورت نمیگرفت چه عواقبی دین اسلام و رسالت پیامبر(ص) را تهدید میکرد که باید یگانه یادگار ایشان در عالم چندماهی بعد از وفات ایشان این فداکاری را کنند. این موضوعات را در گفتوگوی با حجتالاسلام و المسلمین مسعود عالی استاد حوزه و دانشگاه بررسی کردهایم که در اولین قسمت برنامه شفیعه ویژه ایام شهادت حضرت در فاطمیه دوم از اینستاگرام خبرگزاری فارس پخش شد و ماحصل آن را در ادامه میخوانید:
رسالت تمام اولیای الهی تحقق ولایتالهی بوده است
هرکدام از اهل بیت و معصومین ما با یک ماموریت و رسالتی به این دنیا آمدند، ماموریت و رسالت حضرت زهرا(ص) در این دنیا چه بود؟
فهم زندگی حضرت زهرا(س) به گونهای نیست که به سادگی رقم بخورد و تمام زوایای آن برای ما شناخته شده نیست ولی به هر حال باید سعی کنیم تا جایی که میتوانیم هم بشناسیم و هم برای خودمان الگو قرار دهیم. ماموریت حضرت زهرا(ص) یک ماموریت بزرگ تاریخی است که در زیارتنامه ایشان میخوانیم «یا مُمْتَحَنَه امْتَحَنَک اللَّهُ الَّذی خَلَقَک قَبْلَ اَنْ یخْلُقَک، فَوَجَدَک لِمَا امْتَحَنَک صابِرَه» یعنی خداوند متعال قبل از اینکه شما را به عالم دنیا بیاورد، شما را امتحان کرده است. یعنی در عالم میثاق، در عالم عهد، پرودگار عالم از اولیای خود از جمله حضرت زهرا(س) عهد و پیمانی گرفته است. در این زیارت آمده، «فَوَجَدَک لِمَا امْتَحَنَک صابِرَه» نسبت به آن چیزی که شما را امتحان کرد و آن عهد را از شما گرفت، شما را صابر یافت و شما را با استقامت یافت که نسبت به آن عهد تا آخر میایستید.
رسالت اصلی تمام اولیای خدا و از جمله حضرت زهرا(ص)، تحقق ولایتالهی در عالم بوده که سرپرستی خدا را در عالم استقرار و تحقق ببخشند، منتها با یک طرح و برنامه حسابشده الهی و با یک صبر تاریخی، یعنی عجله نداشتند که حتماً در زمان خودشان یک حکومت برپا شود ، مدت کوتاهی باشد و بعد دچار فروپاشی شود، نه چه بسا آنها یک روندی را طی میکردند که به دولت امام زمان(عج) ختم شود.
این فعالیتها همه یک طرح و برنامه است که هر کدام از معصومین در زمان خودش با توجه به شرایط، به آن عمل میکنند اما در یک نقشه، طرح و برنامه کلی کار میکنند که تحقق ولایت الهی است؛ بنابراین میدانستند چه کار میکنند و عجلهای هم در کار خودشان نداشتند.
حربههای شیطان برای جلوگیری از تحقق ولایت الهی
این ولایت الهی توسط اولیای الهی چگونه و طی چه مراحلی رقم میخورد؟
برای روشن شدن این مسئله باید به آخرین آیه سوره آلعمران مراجعه کنیم که خدا دستوری میدهد یعنی برای رسیدن به رابطه با اهلبیت(ع)و برای اینکه آن ولایت الهی تحقق پیدا کند، دو مرحله لازم است «یا ایها الذین امنوا اِصبروا و صابروا و رابطوا». در خصوص «اِصبرو» مفسرین گفتند منظور صبر فردی است. دوم «والصابرو» منظور صبر اجتماعی است، یعنی مومنین هم صبر فردی و هم صبر اجتماعی باید داشته باشند. سوم «ورابطو» تا بتوانید به ارتباط با اهلبیت برسید، تا بتوانید آن همراهی با اهلبیت و آن آمادگی ولایت اهلبیت را پیدا کنید.
اهلبیت، ولایت خودشان را تحمیل نمیکنند بلکه مردم باید آمادگی داشته باشند، به طور مثال آمادگیِ عدالت را داشته باشند. حرف زدن از عدالت ساده است اما اینکه عدالت را بپذیریم، ساده نیست. گاهی اوقات بعضیها حرفش را خوب میزنند اما به قول معروف میگویند مرگ خوب است ولی برای همسایه، نوبت خودشان که میرسد دیگر پای آن نمیایستند.
تحمل معنویت، تحمل اجرای قوانین الهی، تحمل معرفت، شعور و دوری از هوسها و ... هر کدام نیازمند یک آمادگی است. خداوند متعال میفرماید برای اینکه به آن آمادگی رابطه با اهلبیت و رابطه با امام زمان برسیم، دو صبر لازم است، یکی صبر فردی است یعنی خود فرد در مقابل گناه که لذتهای آنی و نفسانی برای او ایجاد میکند بتواند صبر و تحمل کند و کششها و جاذبههای گناه او را وسوسه نکند. در مقابل سختیهای انجام واجبات، اعم از واجبات مالی، واجبات بدنی مثل جهاد، واجبات عبادی مانند نماز یا روزه و همچنین بلایا و رنجهایی که در عالم دنیا برای او پیش میآید، صبر و تحمل داشته باشد.
اهلبیت، ولایت خودشان را تحمیل نمیکنند بلکه مردم باید آمادگی داشته باشند، به طور مثال آمادگیِ عدالت را داشته باشند. حرف زدن از عدالت ساده است اما اینکه عدالت را بپذیریم، ساده نیست.
شیطان قسم خورده که دشمن کسانی است که میخواهند به قرب خدا برسند، بنابراین در این عالم نقشههای متعددی مربوط به افراد چیده است به طور مثال یکی از نقشههایی که در قرآن هم به آن اشاره شده است، «وشارکهم فیالاموال و الاولاد» شیطان در مال مردم و فرزندان مردم شریک میشود که بسیار عجیب است. در مال مردم شریک میشود یعنی فساد مالی درست میکند، یعنی انسانها را به سمت حرامخواری میبرد زیرا زمانی که انسانها حرامخوار شوند آن وقت شیطان بهره را میبرد. در روز عاشورا امام حسین وقتی داشت لشکر دشمن را موعظه میکرد شروع کردن به هِلهِله و سروصدا که صدای امام حسین به گوش کسی نرسد، اباعبدالله برگشت حضرت زینب(س) سوال کرد اینها چرا اینطوری هستند؟ امام حسین(ع) فرمود «مُلئت بُطونکُم من الحرام» اینقدر شکمها از حرام پر شده است که اصلاً حرف حق به گوش آنها نمیرسد و نمیخواهند به گوششان برسد.
اما در این آیه داریم که شیطان در فرزندان و اولاد شریک میشود یعنی فساد جنسی درست میکند که هم حرامخواری را و هم حرامزادگی را در جامعه گسترش دهد. کسی که نامشروع باشد میتواند به کار شیطان بیاید، زیرا خصوصیات یک انسان متعادل را از جهت روحی و روانی ندارد و زمینه و بستر لازم برای سوق دادن او به سمت شیطان را داراست. ما در روایات داریم «لا یَقْتُلُ النَّبِیِّینَ وَ لا أَوْلَادَهُمْ إِلَّا اوْلَادُ الزِّنَا» انبیاء و فرزندان معصوم انبیاء را کسی جزء اولاد زنا نمیکشد. در قضیه کربلا، مرحوم سیدبنطاووس در لهوف آورده است که در بررسی سابقه زندگی آن ۱۰ نفری که اسب بر بدن امام حسین(ع) تاختند، میبینیم اینها حاصل پدر و مادری بودند که با هم ازدواج شرعی نداشتند.
این اتفاق متاسفانه هماکنون هم در دنیا وجود دارد. مرکز مطالعات خانواده، IFS زیرنظر سازمان ملل آمار داده که ۵۶ درصد فرزندانی که در فرانسه متولد میشوند نامشروع هستند یعنی از هر دو نفر، یکی یا در سوئد ۵۵ درصد، در انگلستان ۴۶ درصد، در آمریکا ۴۱ درصد، در آلمان ۳۳ درصد، این اتفاق متاسفانه در جهان رخ داده است و طبیعتاً شیطان میخواهد در همه جوامع از جمله جوامع مومن و ایمانی این را تسری و گسترش دهد، البته به لطف اهلبیت و دینداری مردم، این آمار در ایران، افغانستان و ترکیه کمتر از۱ درصد است. البته این هم زیاد است اما نسبت به آمار جهانی خیلی متفاوت است.
شیطان به دنبال برهم زدن پیوندها و صمیمیتها بین مومنین است
در بعد صبر جمعی نیز قضیه به چه صورت است و چه مصداقهایی از جامعه کنونی ایران برای آن میشود، مطرح کرد؟
بخش دوم صبر جمعی است که جامعه باید صبر داشته باشد، بحث فرد نیست. جامعه در مقابل هجوم دشمنان که میتواند انواع جنگها اعم از جنگ روانی، جنگ فرهنگی، جنگ اقتصادی، جنگ نظامی و... است، نشکند و دچار فروپاشی نشود. ما در ۴۱ سال گذشته با این مشکل مواجه بودیم زیرا ایران خواست، اسلامی زندگی کند و روی پای خود باشد و تحت اسارت کسی نباشد، بنابراین فشارهایی از جهات مختلف بر ایران وارد شد. هم جنگ نظامی راه انداختند، هم جنگ فرهنگی و ابتذال فرهنگی و هم جنگ اقتصادی راه انداختند و فشار کمرشکن و تحریمهای گسترده و جنگ روانی و سیاهنمایی ایجاد کردند تا نسبت به گذشته پشیمان و نسبت به آینده ناامید شویم. در مقابل این هجومها باید استقامت کرد و مقاومتی داشت که رهبر بزرگوارمان تحت عنوان «مقاومت فعال» از آن یاد میکنند. یعنی در برابر آنها نه اینکه فقط منفعل باشیم و تنها به ما فشار بیاورند بلکه ما هم کاری کنیم و هجومی داشته باشیم تا فقط توپ داخل زمین ما نباشد.
گفتمان مقاومت، گفتمانی است که اگر قرار باشد، سربلند بیرون بیاییم، باید تحمل داشته باشیم. در کشور ما در زمینه نظامی این مقاومت حاصل شده و به حد بازدارندگی رسیدیم. یعنی ما به این حد رسیدیم که هماکنون کسی نمیتواند چشم طمع از جهت نظامی به کشور ما داشته باشد و حملهای کند، حتی ابرقدرتها این اقدام را خسارت محض برای خودشان میدانند. این شوخی نیست! هیچ کشوری جرات نداشته پهباد فوقپیشرفته آمریکا را بزند و آمریکا هیچ کاری نکند و بعد فقط تشکر کند که ممنون هستیم آن هواپیمایی که سرنشین داشت را نزدید، یا سربازان آنها را در خلیجفارس بگیریم و آنها خودشان را خیس کنند! اینها چیزهای کوچکی نیست، هیمنه یک ابرقدرت را از بین میبرد. از جهت نظامی فقط پایگاه عینالاسد زده میشود، آن هیمنه میریزد بحث این نیست که چه تعدادی کشته شدند، بحث کیفی و شکستن آن حرکت و هژمونی یک ابرقدرت است.
در جنگ اقتصادی، فرهنگی و روانی هم ما باید این مقاومت را داشته باشیم. در بحث جنگ اقتصادی فقط این نیست که از بیرون ضربه بخوریم خیر! گاهی اوقات درون ما مشکلاتی دارد که مقاومت مردم را تضعیف میکند و اعتماد مردم را به مسئولین و نظام کم میکند و باعث میشود که احیاناً فشار دشمن به نتیجه برسد، ضعفها، کوتاهیها، نگاه به خودی نداشتن و نگاه به بیگانه داشتن، زندگیهای اشرافی و زندگی همسطح با مردم نبودن که بیش از فقر تبعیض مردم را رنج بدهد، مواردی است که متاسفانه اگر در بین مسئولین ما اتفاق بیفتد، باعث میشود مقاومت شکسته شود.
یکی دیگر از طرح و برنامههای بسیار قوی و پیچیده شیطان که در دو جای قرآن ذکر شده است، برهم زدن پیوندها و صمیمیتها بین مومنین است تا مومنین تنها و تک شوند. پیوند بین زن و شوهر، پیوند بین فرزند و پدر و مادر، پیوند بین اعضای خانواده و اعضای فامیل، پیوند بین مومنین با همدیگر، پیوند بین مومن و مسجد، مومن با حسینیه و هیأت، مومن با عالم دین، با مرجع و رهبرش، این پیوندها اگر گسسته شود شخص آماده میشود که در دامن شیطان بیفتد.
امیرالمومنین(ع) در یک فرازی در نهجالبلاغه میفرماید: «ایاکُم و الفرقه» مبادا دچار افتراق و پراکندگی بشوید، «فإنّ ید اللّه مَع الجَماعه» عنایت و دست خدا با جمع است، بعد حضرت فرمود «فإنّ الشاذّ من النّاس للشّیطان» اگر انسانی تنها شود نصیب شیطان میشود «کما اَنّ الشاذّ من الغَنَم للذِئب» کما اینکه گوسفندی که از گلهاش جدا و تک شود، راحت نصیب گرگ میشود. این واقعیتی است که شیطان روی آن دست گذاشته است و میخواهد انسان را تنها کند.
امیرالمومنین(ع) در یک فرازی در نهجالبلاغه میفرماید: مبادا دچار افتراق و پراکندگی بشوید، عنایت و دست خدا با جمع است، بعد حضرت فرمود اگر انسانی تنها شود نصیب شیطان میشود کما اینکه گوسفندی که از گلهاش جدا و تک شود، راحت نصیب گرگ میشود.
یکی از کارکردهای فضای مجازی این است که انسانها تنها میشوند، یعنی در آن فضا قرار میگیرد و در فضای واقعی ممکن است ۴ نفر کنار هم باشند ولی با هم نیستند و هر کسی مشغول خودش است. این نقشهای است که شیطان برای فروپاشی یک جامعه میکشد تا صمیمیتها و پیوندها از بین برود، رهبر ما در بیان مثالی میفرمایند وقتی کوهنوردها در کوههای صعبالعبور و یخبندان هستند برای اینکه پایشان نلغزد و تا ته دره سقوط نکنند، کمرهایشان را به هم میّبندند یعنی یک پیوندی ایجاد میکنند، ممکن است زیر پای یک نفر از آنها سُر بخورد ولی تا ته دره نمیرود چون به دیگران وصل است، برخلاف آن کسی که تنها است.
در آداب دعا است که اگر ۴۰ نفر با هم دعا کنند خدا مستجاب میکند، در حدیث کساء «ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الاَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیهِمُ الرَّحْمَه وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکه» اگر جمعی از شیعیان جمع شوند حدیث را بخوانند، رحمت نازل میشود و ملائکه پایین میآیند یا مثلاً ما در روایات داریم که اگر ۴۰ نفر در تشییعجنازهای شرکت کنند و بگویند «اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا» خدایا ما بدی از او ندیدیم، خدا میگویند شما نمیدانید او چه گناهانی کرده است اما چون شما جمع شهادت میدهید، من شهادت شما را قبول میکنم و او را میبخشم.
یکی از علائم ایمان برخورداری از نگاه جمعی است، یعنی فرد تکخور نباشد، منیّت بر او غالب نباشد. ما در قرآن چقدر دعای رَبنا داریم! رَبنا آتنا، رَبنا اَفرغ عَلینا صَبراً و ثَبَت اَقدامنا، مدام خدایا به ما این را بده، برای جمع میخواهیم، این نشان میدهد منیّتها قرار است، از بین برود و پیوندها و صمیمیّتها برقرار شود.
اگر این دو مرحله رخ داد یعنی صبر فردی در رابطه با ولایت و صالح شدن و صبر اجتماعی که جامعه هم در مقابل دشمن و هم در مقابل نقشه شیطان ایستادگی کند، مردم آمادگی این را دارند که ولی جامعه بر آنها حکومت کند. ما در طول تاریخ خیلی از افراد صالح و عادل داشتیم، مثلا سید بحرالعلوم بود اما امام زمان نیامد چون هنوز جمع، صالح نبود.
در روایت داریم فردی از کوفه خدمت امام باقر آمد، گفت ما در کوفه آمادهایم که شما بیایید حکومت تشکیل دهید، اگر شما بیایی، مردم اطاعت میکنند، امام باقر یک محک زد و فرمود آیا اگر یک فقیری بین شما باشد، دست در جیب و کیسه برادر مومنش کند، او نمیرنجد و سوءظن پیدا نمیکند که او دزد است؟ البته او هم سوءاستفاده نکند و فقط به اندازه نیازش بردارد؟ یعنی جیبهایتان یکی شده است؟ منیّتهای شما برطرف شده است؟ گفت نه اینگونه نیستیم، حساب حساب است کاکا برادر! امام فرمود پس نه! هنوز آماده نیستید. این اتفاق اگر رخ دهد که جمعگرایی و توجه به مصالح جمعی بر مصالح فردی غالب شود آمادگی حاصل میشود.
بعد از رحلت پیامبر، رابطه مومنین با ولی جامعه از بین رفت
این استقامت در زمان شهادت حضرت زهرا(س) چگونه بود آیا افراد و جمع آن زمان استقامت داشتند؟
متاسفانه بعد از رحلت پیغمبر این استقامتها نبود و در مقابل نقشههای شیطان استقامت نمیکردند. محبوبترین، مقدسترین و مهمترین پیوند اجتماعی، پیوند جامعه با ولی جامعه است که مانند یک نخ تسبیح تمام مومنین را دور هم جمع میکند، متاسفانه بعد از رحلت پیامبر، این اتفاق نیفتاد که آن پیوند با ولی جامعه برقرار بماند همان که در دعای ندبه داریم «لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِاللّهِ فِی الْهادِینَ بَعْدَ الْهادِین» امر پیغمبر در غدیر و جاهای دیگر که هدایتگران را معرفی کرده بود، اطاعت نشد، «فقُتِلَ مَنْ قُتِلَ، وَسُبِیَ مَنْ سُبِیَ، وَأُقْصِیَ مَنْ أُقْصِی» امامان کشته شدند تا دوازدهمین امام که خداوند متعال او را در غیبت برد تا آمادگیها پیدا شود.
بعد از رحلت پیغمبر شاهد عدم استقامت بودیم و مومنین آن استقامت فردی و اجتماعی را در رابطه با ولایت نداشتند، یعنی در ارتباط با ولایت الهی نه افراد نسبت به مالهای حلال و حلالخوار مراقب بودند و نسبت به انجام وظایف الهی، واجبات و ترک افعال حرام مراقبت داشتند و از مهمتر پیوند مومنین با ولی جامعه از بین رفت. امام در جامعه نقش قطبنما در کشتی را دارد، یک کشتی هر چقدر سالم باشد و مدرن و شیک باشد، اما قطبنما نداشته باشد به ساحل نمیرسد بلکه دورتر میشود. اگر تنها به ظواهر دین برسید یعنی قرآن را خیلی شیک چاپ کنید، قرائتهای زیبا داشته باشید مانند اوضاعی که عربستان امروز دارد، نماز بخوانید اما امام جامعه، امامی که از طرف خدا نصب شده نباشد، فقط دورتر میشوید. توحید بیولایت در خدمت شیطان قرار میگیرد که امام رضا فرمود، شرط لاالهالاالله من هستم. لاالهالاالله بدون ولی، همان توحید وهابی است که در خدمت شیطان قرار میگیرد که در طول تشکیل حکومت مثلاً دو قرن عربستان، یک تیر به سمت اسرائیل پرتاب نمیکند اما تا دلتان بخواهد مسلمان را میکشد، فقط هم شیعه نه حتی از خود اهل سنت را میکشند.
امام در جامعه نقش قطبنما در کشتی را دارد، یک کشتی هر چقدر سالم باشد و مدرن و شیک باشد، اما قطبنما نداشته باشد به ساحل نمیرسد بلکه دورتر میشود.
پیغمبر در غدیر فقط دست امیرالمومنین را بلند نکرد، تک تک ۱۲ امام تا حضرت ولیعصر را نام برد، آنها اطاعت نکردند و کمکم در خانه اهلبیت خلوت شد، طوری که از مرجعیت دینی هم افتادند یعنی مردم دینشان را از علمای درباری میگرفتند. زمان امامت امام حسین، در خانه ایشان به قدری خلوت شده بود که مرحوم علامه طباطبایی میگوید من یک زمانی کتاب وسایلالشیعه را که ۲۰ جلد است و کتاب روایی فقهی است، مرور کردم و دیدم از امام حسین ۴، ۵ روایت فقهی بیشتر نداریم که این نشان میدهد در خانه اباعبداللهالحسین خلوت بوده و مردم نمیرفتند. مرجعیت سیاسی را که بعد از پیغمبر از امامان گرفتند اما با کارهایشان مرجعیت دینی را هم از آنان گرفته بودند.
حضرت زهرا چرا خود را فدا کرد؟
حضرت زهرا(س)در مواجه به چنین شرایطی بعد از رحلت پیامبر(ص) چه کردند؟
در چنین شرایطی نقش حضرت زهرا(س) مشهود میشود. ایشان با بصیرت خود این شرایط را میبیند و میداند اگر پیوند بین مومنین و امام قطع شود نه فقط ولایت خدشهدار میشود بلکه نبوت هم از بین میرود یعنی فاتحه اسلام خوانده میشود بنابراین با تمام وجود وارد میدان میشود. این به میدان آمدن فقط کار حضرت زهرا(س) است، و فرضا از سلمان و ابوذر برنمیآید، باید یک کسی وارد میدان شود که میان همه آبرو داشته باشد و آنقدر پیغمبر اکرم او را در بین مومنین جا انداخته باشد که همه بدانند هیچ کار او، غیرالهی نیست.
حتی کاری که حضرت زهرا(س) کرد، از امیرالمومنین هم برنمیآمد، چون حضرت امیر را متهم میکردند که اگر به میدان بیاید قدرتطلب است بنابراین آنجا باید سکوت میکرد و ماموریت ایشان این بود. این ماموریت فقط از دختر پیغمبر برمیآمد که با تمام قوا به میدان بیاید و آن رابطهای که بین مومنین، نبوت و ولایت درحال قطع شدن بود، نگه دارد. نتیجه این ماموریت برای آن زمان هم نبود یعنی کمااینکه مردم آن زمان به گمراهی بروند اما در طول تاریخ کمکم وجدانها بیدار میشود و میفهمند حق کجا بوده است؟ این همان صبر تاریخی است که معصومین ما تنها برای زمان خود کاری نمیکردند و نگاهشان بسیار بلند بود.
کاری که حضرت زهرا(س) کرد، از امیرالمومنین هم برنمیآمد، چون حضرت امیر را متهم میکردند که اگر به میدان بیاید قدرتطلب است بنابراین آنجا باید سکوت میکرد. این ماموریت فقط از دختر پیغمبر برمیآمد تا آن رابطهای که بین مومنین، نبوت و ولایت درحال قطع شدن بود، نگه دارد.
حضرت زهرا(س) با تمام وجود به میدان آمد و هم خودش و هم فرزندش را هزینه کرد، البته امیرالمومنین(ع) هم آنچه که از دستش برمیآمد برای حمایت و کمک انجام داد اما بازهم، حضرت زهرا(ص) به شهادت رسید و خون پاکش را پای همین درخت ریخت تا امروز ثمرات این اقدام به امثال ما برسد که ارتباطی به ائمه و ولی خدا داشته باشیم.
امام حسین(ع) هم از مادرش الگو گرفت، اگر امام حسین هم به میدان نمیآمد، فاتحه اسلام خوانده شده بود، منتها اولین کسی که این نقش را ایفا کردتا رابطه بین امت و امامت قطع نشود، حضرت زهرا(س) بود.
ویژگی اصلی حضرت زهرا(س) نسبت به تمام زنان عالم
همانطور که در ابتدا فرمودید، شناخت حضرت زهرا و کاری که کردند، شاید برای ما مقدور نباشد و آن را با یک کار زمینی مقایسه کنیم، این اقدام را بیشتر تشریح کنید؟
من میخواهم صبر حضرت زهرا(س) را خرد و کوچک مانند صبرهای خودمان نبینیم. برخی در خصوص حضرت زهرا(س) میگویند ایشان خیلی سادهزیست بود، اهل عبادت و کار در خانه بود، اما اینها را که زنان متدین ما هم انجام میدهند، البته که ایشان در تمام امور در قله بود اما حضرت زهرا(ص) فقط اینها نیست. آن چیزی که ویژگی حضرت زهرا(ص) است که هیچکس غیر از او نداشت، بصیرت و استقامتی بود که در مقابل آن هجوم و نقشه شیطانی در آن صحنه حساس انجام دادند.
شیطان یک نقشه تاریخی داشت که اسلام را در طول تاریخ به حاشیه ببرد و زحمات پیامبر را حذف کند و نور امامت و ولایت را خاموش کند. حضرت زهرا(س) با بصیرت خود با تمام قوا به میدان آمد و در مقابل آن نقشه ایستادگی و مقاومت میکند و این همانی است که در زیارت نامه میخوانیم «السلام علیک یا ممتحنه» ای کسی که امتحان دادی و خدا آنجا تو را آزمود، آن پیمان را وقتی به تو داد، کاملاً پذیرفتی « فَوَجَدَکِ لِما امْتَحَنَکِ صابِرَه» خدا تو را صابر یافت و با استقامت در مقابل این امتحانی که قرار است، صورت بگیرد، صابر کرد.
در زمان فتنهها نباید از ولی فقیه جدا شویم
ما به عنوان شیعیان و محبان حضرت زهرا(س) در الگوگیری از این اقدام چه وظیفهای داریم؟
وظیفه ما در مقابل حضرت زهرا(س) همین خط است، اصبرو و الصابرو، ما هم باید این مقاومتها را یعنی هم مقاومت فردی و هم جمعی داشته باشیم. جامعه ما پیوندش را با هم و مهمتر با امامش حفظ کند. ما در زمان غیبت هستیم، در زمان غیبت بلایا و فتنههای بسیار زیادی میشود که بسیار سخت است. فتنهها در آخرالزمان و بلایا اینقدر پیدرپی هستند که هنوز یک بلا تمام نشده، بلای بعدی میآید. از امام کاظم(ع) سوال کردند که فرج شما چه زمانی خواهد بود؟ حضرت فرمود که اینطوری نیست «حتی تغربلوا ثم تغربلوا ثم تغربلوا» باید آنقدر غربال، غربال، غربال، شود و هر مرحله سختتر از مرحله قبل تا نفاقی نماند. زمانی که حضرت ولیعصر(عج) میآید، دو دسته بیشتر نیست، یا مومن و یا کافر و دیگر نفاق در کار نیست.
زمانی که امام حسین(ع) سفیر و نائب خودش حضرت مسلم را به کوفه فرستاد، افراد ترسیدند، آن منیّتها، ترسها، طمعها و تعلقاتشان آنها را زمینگیر کرد و آنها را از حضرت مسلم جدا کرد. آنها قطعاً پای امام حسین هم نمیایستادند. یعنی کسی که پای نائب حضرت نایستد پای خود حضرت هم نمیایستد.
ما در زمان غیبت هستیم که ولیالله اعظم و معصوم نیست اما در زمان غیبت حجتی وجود دارد که ما به آن فقیه عادل جامعالشرایط و ولیفقیه میگوییم که در زمان فتنهها نباید از او جدا شویم. شاخص و راه مشخص است و نباید راه را گم کنیم.
زمانی که امام حسین(ع) سفیر و نائب خودش حضرت مسلم را به کوفه فرستاد، افراد ترسیدند، آن منیّتها، ترسها، طمعها و تعلقاتشان آنها را زمینگیر کرد و آنها را از حضرت مسلم جدا کرد. آنها قطعاً پای امام حسین هم نمیایستادند. یعنی کسی که پای نائب حضرت نایستد پای خود حضرت هم نمیایستد. این یک محک است، در زمان ما هم همین است. اگر ما این تمرین را کنیم، پیوندمان با حجت الهی و با ولی جامعه حفظ شود و پیوند مومنین با همدیگر نگه داشته شود و منیّتها ملاک قرار نگیرد این آمادگی برای ولایت الهی حاصل میشود.
در زمان فتنه، چه بلاهای طبیعی و چه فتنههای شیاطین باید رابطهمان با ولایت قطع نشود، یکی از چیزهایی که رابطه ما را محکم میکند مجالس روضه است. مجالس روضه، مجلس اشک و توسل است که این رابطه را محکم میکند. حالا یک زمانی، در فضای حقیقی میتوان دور هم نشست و روضه گرفت اما یک زمانی هم وظیفه ما این است که در فضای مجازی این کار را کنیم، درهرصورت هیچگاه نباید این جلسات را قطع کنیم. رابطه ما با اهلبیت، با اشک و توسل و روضه قطع نمیشود به خصوص روضه مادر اهلبیت حضرت زهرا(ص) که اهلبیت عنایت ویژه به آن داشتند. بنابراین به این مجالس ولو به صورت مجازی عنایت داشته باشیم که توشه کل سال آینده و بلکه کل عمرمان را از این مجالس بگیریم.